آوانازنازیآوانازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

آوای خوش زندگی مامانی وبابایی

بدون عنوان

1391/4/17 9:41
159 بازدید
اشتراک گذاری

سلام دختر گلم.صبح قشنگت بخیر

الان که دارم این پست رو برات میذارم سرکار خانوم از فرصت استفاده کردین ودارین اتاق رو بهم میریزیدنیشخندهی میای از کشوی زیر کامپیوتر چیزی بر میداری وتا میخوای برگردی سرت محکم میخوره به میزآخ

و اما از دیشب.دیشب با بابایی رفتیم خونه مامان بزرگی وبعدش اونا هم حاضر شدن و همه با هم رفتیم پارک ملت.پارک خیلی شلوغ بود ولی بلاخره یک صندلی پیدا کردیم.نشسته بودیم داشتیم در مورد داماد کردن عمو جون صحبت میکردیم که یهو یک پیشی از دور وبرمون رد شد واز اونجا که دخترم دل شیر داره خودشو انداخت تو بغل مامانیش وتا پیشی جون اون دور واطراف رژه میرفت تموم حواست پیش اون بود وقتی هم که رفت نفس راحتی کشیدی وگفتی اینا(یعنی رفت)وهمه کلی از این حرکتت خندیدن وموقع برگشتم تموم حواست به این بود که پیشی از کنارت رد نشه.قربون دخترم بشم که اینقدر شجاعه.با اینکه همش میگم پیشی نازه نمیدونم چرا ازش اینقدر میترسی.

حالا برم که حسابی بهونه گیری هات شروع شده فکر کنم دیگه چیزی برای بهم ریختن وخراب کاری پیدا نمیکنی.

در ضمن امروز صبح ساعت٥ بیدارشدی ونذاشتی مامان بخوابه.وقتی هم بعد کلی بازی گوشی دوباره لالا کردی مامان دیگه خواب از سرش پریده بود.الانم مامانی داره گیج میزنه ولی حیف که نمیتونه بخوابه.من لالامیخوام.

واییییییییییییییی اتاق بابایی رو چکار کردی.ظهر بیاد حسابی عصبانی میشه همه سی دی هاشو ریختی بیرون وداری...   

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (2)

مامان عسل
17 تیر 91 9:59
خوب کاری میکنه ببوسینششششش هزارتاااااااااااااا
نسترن(یک عاشقانه آرام)
19 تیر 91 21:52
جاااااااااااااااان شیطونی کن خاله جون تا میتونی شیطونی کن