آوانازنازیآوانازنازی، تا این لحظه: 13 سال و 3 ماه و 9 روز سن داره

آوای خوش زندگی مامانی وبابایی

پوره سیب زمینی

1390/5/23 16:57
263 بازدید
اشتراک گذاری

سلام گل مامان

دیروز بخاطر امینان از سلامتیت با بابایی بردیمت دکتر. خانم دکتر هم یکسری سوالاتی ازمون کرد وبعدشم معاینه رو شروع کرد.اول گوشای نازتو نگاه کرد که همش سرتو تکون میدادی بعدشم دهنتو نگاه کرد که این دفعه گریه کردی وتا صورتم رو چسبوندم به سرت واز اون طرف هم بابایی رو دیدی ساکت شدی.بعد هم من وبابایی از دکترسوال کردیم ودکتر گفت هم کم کم پوره سیب زمینی رو شروع کنیم و هم اگه وزنت به حدی که دکتر گفت نرسید دوباره ببریمت پیشش.

امروز هم من با اینکه خیلی خیلی کمر درد بودم واز درد  اشکم داشت در میومد ولی بخاطر تو نازدونم پاشدم وپوره رو برات درست کردم که البته خاله جون خیلی کمکم کرد و اون بهت یک ذره یک ذره میداد میخوردی یعنی خاله جون دستاشو شست و با دست تو دهنت گذاشت که هر سری غذاتو دهنت میذاشت با لثه هات دست خاله جونو گاز میگرفتی وخاله قربون صدقه ت میرفت.دوستت داریم عزیزم از بابابزرگی جون که سرور وبزرگ خونه مونه تا سنا جون که بجز تو کوچکترین فرد خانواده ست.

بعدا یک عکس در حال چوره خوردن وقاشق به دست برات میذارم.هزار تاماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (0)