بدون عنوان

سلام عزیز مامان

انشاا...همیشه سالم سرزنده باشی ودر همه چیز تعادل رو حفظ کنی مخصوصا در خوردن که ادم هر چی میکشه وهر بیماری که سراغش میاد از پر خوریه

مامانی هم بعد زایمان شما دختر گل یکمی رزیم غذایی شو رعایت نکرده والان مجبوره رزیم بگیره ولی شما باید یاد بگیری که از هر غذایی به اندازه نیاز بدنت بخوری.

خب بگذریم از این حرفا.

حدود یک هفته ای هست که چند تا کلمه یاد گرفتی.مامان،بابا،مما(سما)،دادا(یعنی داداش که به پسرخاله محمدمیگی)،اب،هاپو. قربون حرف زدنت بشم.

دیروز هم خاله نسترن جون(دوست مامانی)با امیرعلی جون اومده بودن خونه مون که مامانی خیلی خوشحال شد چون دوست جونش رو مدتی بود که ندیده بود ولی شما دو تا جوجه اینقدر باهم جنگ و جدال کردین که ما مامانی ها از حرفامون هیچی متوجه نشدیم.خب چه میشه کرد هنوز نی نی هستید دیگه.بعد رفتن خاله نسترن اینا هم اومدم برم تو یکی از سایت های رزیم گروهی وتا حواسم پرت شد شما هم رفتی سراغ کتابخونه بابایی وکلی از کتاباشو ریختی پایین وفاتحه تعدادی ازشون رو هم خوندی تا روت داد زدم اوا دست نزن چون حواست به فضولی بود یکمی جاخوردی و ترسی ولی اصلا به روی خودت نیاوردی  برگشتی لبخندی زدی و باز شروع کردی به شلوغ کاری. این روزا خیلی ماشاا... وروجک وشیطون شدی