بدون عنوان
سلام عزیز مامان
الهی قربون دخترم بشم که هر وقت مامانی میادپای کامپیوتر اینقدر گریه میکنی که مجبور میشم از ادامه کارم انصراف بدم
چند با هم از کارایی که تو این چند روزه انجام میدی تو وبلاگت نوشتم ولی نمیدونم چی شد که همه پرید.
مدتیه که مثل طوطی بعضی چیزایی که برات امکان داره تکرار میکنی.مثلا یک روز با هم رفتیم تو یک بوتیک.یک دختر کوچولو بود که با خواهر ومامانش اومده بودن خرید.اون دختر کوچولوخواهرشو صدا کرد ابجی،تو هم زود گفتی:ابدو
وحالا کلمات دیگه:
سما :مما سنا:ننا محمد:ممد اب:ابو غذا :ام
انار :انّا اقا :اگا
پرنده ها رو هم که میبینی میگی: بو
هرکار هم میکنم بگی شیما،میگی :مامان.بقول خاله جون دخترمون با ادبه با مامانش با احترام رفتار میکنه
مامان وبابا رو هم که خیلی وقته میگی