عیدت مبارک عزیزم
سلام میوه دل مامانی
عید فطرت مبارک عزیزم
ببخشید که دیروز نتونستم بیام وعید رو بهت تبریک بگم چون دیروز تب داشتی وبهونه گیری میکردی.
عزیزدلم واقعا حالا میفهمم که بچه بزرگ کردن چقدر مشکله ومسوولیت داره.
مامان بزرگی که زنده نیست که بخاطر زحماتش ازش تشکر کنم ولی از دیروز چپ میرم راست میرم دست نازه بابابزرگی رو میبوسم.الهی فداش بشم که پاکی ومهربونی تو چهره ش فراوونه.
عزیز دلم اینو بدون که نگاه به چهره پدر ومادر با مهربونی عبادته
منم از نگاه به چهره بابا بزرگی خیلی لذت میبرم.بارها شده که مدتی تو چهره ش مات موندم.
همش فکر میکنم چهره ش یک چهره ی بهشتیه.
الهی قربون بابابزرگی بشم که اینقدر سختی کشیده.از یک طرف فوت مامان بزرگی واز طرف دیگه فوت دایی جواد به فاصله ٤سال
الهی فدای دل پر غمت بشم بابای مهربونم.
عزیز دلم میخوام بهت بگم که من وبابایی هیچ انتظاری ازت نداریم فقط موقع پیری(اگه به اون سن رسیدیم) مشکلات زندگی باعث نشه که مارو فراموش کنی ووقتی هم که از این دنیا رفتیم حداقل با یک فاتحه روح مارو شاد کن ودختر خوب ومومنی باش که هرکسی دیدت بگه خدا پدرومادرتو بیامرزه که همچی دختری تربیت کردن وتو کارای خیر پیش قدم باش تاخیرش به ماهم برسه.همینو بس
فکر کنم دیگه خیلی وصیت کرد بسه دیگه.
میدونم دختر خوب وباوفایی هستی ومنم فدای مهربونیات میشم
بیش از اون حدی که فکر کنی برامون عزیزی