روزهای دور از پستونک

سلام عزیز دوردونه ی مامان

چند روز پیش دیدم پستونک رو گاز گرفتی واین سر پستونک فلک زده فقط به مویی بنده

بخاطر همین ترسیدم بهت بدم که مبادا خدایی نکرده تو حلقت گیر کنه واین بهانه ای شد که دیگه بهت پستونک ندم وتو هم الان حدود٣-٤شبه که مخصوصا موقع خواب خیلی بهانه گیری میکنیم ولی باید تحمل کنم چون وقتی فکر میکنم این پستونک واقعا چیز نامناسبی هستش

از یک طرف باعث فاصله انداختن بین دندون های نازت میشه واز طرف دیگه همش اینطرف اونطرف میافته و الوده میشه

اگه ازم بپرسی پس چرا بهم پستونک میدادید باید بگم اون اوایل که دنیا اومده بودی شیر مامانی خیلی کم بود واون یک ذره شیر سیرت نمیکرد وتو هم همش گریه میکردی وما هم بخاطر اینکه زیاد اذیت نشی اشتباها بهت پستونک دادیم ولی بازم بقول معروف ماهی رو هر وقت از اب بگیریم تازه ست

انشاا...خداصبری بده و این مرحله بسلامتی به پایان برسه

مرحله بعد هم انشاا...میخوام دستشویی رفتن رو باهات تمرین کنم که به امید خدا تا عید دخترم رو از پوشک شدن راحت کنم

ودر اخرین مرحله هم میمونه گرفتن شما از شیر

 انشاا....خدا کمک کنه که همه این مراحل رو با خوشی وصبر وتحمل بگذرونیم

چون واقعا کارای مشکلیه

ولی جدا از این سختی ها در این مرحله(گرفتن پستونک)خیلی حس خوبی دارم

فکر میکنم دختر گلم داره روز به روز بزرگتر وخانومتر میشه

خدایا بخاطر این فرشته کوچولویی که بهمون دادی ازت ممنونیم

خدایا همه ی کوچولوهارو در پناه خودت صحیح وسالم نگه دار.امین