بدون عنوان
سلام گل مامان
این پست اولین پست سال 1392هستش
البته ببخشید که اینقدر دیر دارم مینویسم ولی چکار میشه کرد وقتی بیداری که اجازه ی هیچ کاری به مامان نمیدی بعدشم اینقدر مامان رو خسته میکنی که با خوابیدن تو مامان هم ترجیح میده بخوابه
امروز خدارو شکر روز خوبی برای همه مون بود
امروز همراه با عمه کوچیکه رفتیم یکی از روستاهای گلمکان بنام چشمه سبز
جای همه خالی خیلی قشنگ بود
جاده پر از درختای تازه شکوفه داده بود
یکمی که بالا بالاها رفتیم نشستیم وچای خوردیم وعکاسی کردیم بعد باز برگشتیم پایین وباز جای شکوفه ها عکس گرفتیم
البته عکسا با دوربین عمه جون بود که قراره این سری مموری دوربینشون رو بدن تا ماهم عکسارو تو کامپیوترمون بریزیم
عکسای دیگه ای از تو شهر کنار المانهای زیبای شهر ازت گرفتم که سر فرصت انشاا...همه رو تو وبلاگت میذارم
خب حالا مامانی هم بره بخوابه که فردا یک عالمه کار داره
پس تا پست بعد خدانگهدارت عزیز دوردونه ی مامان وبابا